مرگ سالانه ۴۵ هزار ایرانی در اثر آلودگی هوا / قانون هوای پاک پشتوانه علمی ندارد
رئیس مرکز مطالعات آلودگی هوای تهران درباره اثرات آلودگی هوا بر سلامت مردم و دلایل اجرا نشدن قانون هوای پاک توضیحاتی ارائه داد.
آلودگی هوا به یار دیرینه ما تبدیل شده و دیگر نه فقط تهران بلکه بسیاری از کلان شهرهای ما به این درد مبتلا هستند. براساس آمار سال گذشته بیش از ۷۰ درصد روزها غلظت آلایندهها بیش از حد مجاز بود اما چرا مشکل آلودگی هوا حل نمیشود و هرسال باید در انتظار نزولات آسمانی باشیم تا بتوانیم کمی نفس بکشیم؟
Table of Contents
Toggleتغییر شاخصهای آلودگی هوا چه عواقبی دارد؟
محمدصادق حسنوند رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای تهران در مورد سهم انتشارمنابع مختلف در تولید آلایندهها، موانع سر راه اجرای قانون هوای پاک، مطالعات زیست محیطی انجام شده، ماجرای بوی بد تهران و دلیل افزایش دیاکسید گوگرد در هوا اظهار داشت:
آلایندگی در ایران ۶ برابر رهنمود سازمان بهداشت جهانی است
میزان آلودگی هوا امسال در مقایسه با سال گذشته چه تفاوتی داشته و در حال حاضر در چه وضعیتی هستیم؟
وضعیت آلایندههای هوا از ابتدای سال تاکنون در مقایسه با سال گذشته ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش داشته است. میانگین غلظت ذرات در شهر تهران سالانه ۳۰ تا ۳۵ میکروگرم بود که در سال ۹۷ تا زیر ۳۰ رسیدیم اما از ۹۸ تاکنون روندی افزایشی داشتیم.
در حال حاضر آلایندگی در ایران ۶ برابر رهنمود سازمان بهداشت جهانی است. رهنمود سازمان بهداشت جهانی پنج میکروگرم بر مترمکعب برای ذرات کمتر از ۲ میکروگرم است؛ در واقع اگر غلظت از این میزان مشخص شده بیشتر شود اثرات متعددی بر سلامت افراد خواهد داشت.
البته استانداردی که ما در کشور داریم ۱۲ میکروگرم و همان استانداردی است که آمریکا هم دارد. آلایندهها در تهران ۲ برابر استاندارد داخلی هستند.
۷۰ درصد روزها در سال با آلودگی هوا مواجهیم
سال گذشته هم وضعیت مطلوبی نداشتیم و از ۳۶۵ روز سال بیش از ۷۰ درصد روزها غلظتها بیشتر از استاندارد داخلی خودمان بود. درحالی که طبق استانداردها تنها سه روز بالاتر بودن غلظت آلایندهها مجاز است.
در مجموع در سالهای اخیر بهترین وضعیت را در سال ۹۷ داشتیم البته این به معنای انجام اقدامات مناسب در آن سال نیست بلکه وضعیت جوی در سال ۹۷ بهتر بوده است.
البته شرایطی که توصیف کردیم مربوط به ذرات معلق بود و اگر از منظر غلظت نیتروژن و اوزون به موضوع نگاه کنیم، شرایط وخیمتری داریم. در مورد نیتروژن تمام روزهای سال گذشته غلظت این آلاینده بالاتر از رهنمود سازمان بهداشت جهانی بود.
شاخصی که اعلام میشود میانگین است؛ واقعیت یک پله بالاتر
یعنی حتی در روزهایی که اعلام شد هوا پاک است هم ما با افزایش غلظت آلایندهها مواجه بودیم؟
برای اینکه بتوان وضعیت هوا را به اطلاع عموم مردم برسانیم، از شاخصی به نام شاخص کیفیت هوا استفاده میکنیم. در این شاخص غلظتها دستهبندی میشوند تا برای مردم قابل درک باشند.
ما در دستهبندیها چیزی به نام پاک نداریم و اگر شاخص کیفیت هوا بین صفر تا ۵۰ باشد، میگوییم کیفیت هوا خوب است نه پاک! خوب به این معنا است که اگر با این غلظت مواجهه داشته باشید، اثرات کمتری روی شما میگذارد.
در واقع باید شاخص کیفیت هوا را در هر ایستگاه حساب کنند که اگر ایستگاهی در شهر بالاتر بود، آن عدد برای کل شهر انتخاب شود و تصمیمگیریها براساس آن باشد اما ما در ایران بین ایستگاهها میانگین میگیریم و این عدد را به عنوان شاخص اعلام میکنیم. پس روزهایی که اعلام میشود مدارس و مراکز برای آلودگی هوا تعطیل هستند واقعیت یک پله بالاتر از عدد اعلام شده است.
محیط زیست، وزارت بهداشت و شهرداریها باهم توافق کردند که میانگین گرفته شود درحالی که هیچ جای دنیا این اتفاق نمیافتد. البته نتایج ایستگاهها در سامانهها اعلام میشود اما ملاک تصمیمگیریها عدد میانگین است.
مناطقی که بیشترین غلظتها را دارند، محدوده شادآباد و پیروزی است و باید عددی ملاک قرار گیرد که در این ایستگاهها اعلام میشود. اعلام بالاترین عدد وضعیت واقعی کیفیت هوا را به مردم نشان میدهد و دستورالعملهای احتیاطی هم تغییر میکند.
سوزاندن سوختهایی حاوی گوگرد در تهران
امسال اعلام شد که میزان دیاکسید گوگرد هم در تهران افزایش پیدا کرده است، دلیل این اتفاق چیست؟
ما در کشور توفیقات خوبی هم داشتیم برای مثال به واسطه تغییر تکنولوژی در کل دنیا از سال ۸۵ تاکنون هیچ زمانی غلظت مونواکسید کربن بالاتر از حد استاندارد نرفت؛ چون خودروها از کاربراتوری به انژکتوری تبدیل شدند و در احتراق موتور نسبت هوا به سوخت افزایش پیدا کرد و به همین دلیل غلظت مونواکسید کربن کاهش یافت.
دی اکسید گوگرد هم یکی از آلایندههای معیار است که میتواند به دستگاه تنفسی آسیب بزند. از این گذشته بعد از انتشار در هوا با اکسید نیتروژن وارد واکنش شده و ذرات معلق تولید میکند. بخشی از ذرات معلقی که در هوا وجود دارد، ذرات معلق ثانویه هستند.
دی اکسید گوگرد منشا سوختی دارد یعنی استفاده از هر سوخت گوگرد داری باعث انتشار این گاز خواهد شد. بنابراین برای حذف این آلاینده باید گوگرد از سوختها حذف شود.
به دلیل تغییراتی که بخشهای مختلف مانند وزارت نفت در سوختها ایجاد کردند، کمک شد که سوخت باکیفیتی تولید شود؛ به همین واسطه از سال ۱۳۹۰ به بعد غلظت گوگرد کاهش چشمگیری داشت و تا ۸۰ درصد کاهش پیدا کرد اما از سال گذشته این روند تغییر کرده است.
در سال ۱۳۹۹ غلظت دی اکسید گوگرد حتی یک ساعت هم بالاتر از ۲۵ pbp باشد اما امسال در برخی ایستگاهها غلظت دیاکسید گوگرد بالاتر از ۲۰۰ pbp ثبت شد! متاسفانه از روند کاهشی و افزایش کیفیت سوخت فاصله گرفتهایم و در حال بازگشت به شرایط قبل هستیم.
افزایش این آلاینده دقیقا چه تاثیری بر سلامت مردم دارد و شرایط چقدر بحرانی است؟
این آلاینده به تنهایی بر دستگاه تنفس فوقانی تاثیر میگذارد و باعث ابتلا به آسم و تشدید حملات آسمی میشود. این گاز مستقیما بر کودکان و زنان باردار هم تاثیر میگذارد.
واکنش دیاکسید گوگرد و دیاکسید نیتروژن هم ذراتی تولید میکند که میتوانند وارد دستگاه تنفسی و جریان خون شوند.
کسی شفافسازی نمیکند که سوخت حاوی گوگرد در کجا سوزانده شده است
دقیقا چه تغیری در سوختها ایجاد شده که شاهد این اتفاق هستیم؟ آیا مازوتسوزیها افزایش پیدا کرده است؟
منبع دیاکسید گوگرد فقط سوخت است و قطعا غلظت بالایی که در بازه زمانی ۲۲ تا ۲۴ آذر ثبت شد و غلظت وحشتناکی بود(۲۰۰ pbp ) ناشی از سوزاندن سوختی با غلظت بالای گوگرد بوده که ممکن است مازوت یا هر سوخت دیگری باشد.
اینطور هم نیست که غلظت بالا فقط در برخی مناطق ثبت شده باشد بلکه در تمام ایستگاهها شاهد افزایش غلظت دیاکسید گوگرد بودیم.
مشکلی که وجود دارد این است که ما دسترسی به اطلاعات نداریم و کسی هم شفافسازی نمیکند که سوخت حاوی گوگرد در کجا سوزانده شده است. محیط زیست به عنوان نهاد ناظر باید وارد عمل شود و پیگیری کند که منشا این سوخت کجاست و در کارخانه سیمان بوده یا نیروگاه بعثت و غیره؟
آنچه میدانیم این است که قطعا سوختی با غلظت بالای گوگرد در تهران سوزانده شده است.
عملکرد ضعیف صندوق ملی محیط زیست
قرار بر این بود که صنایع آلاینده جریمه شوند و این مبلغ مجدد به صندوق ملی محیط زیست بازگردد تا برای افزایش کیفیت عملکرد صنایع آلاینده هزینه شود، عملکرد این صندوق را چطور ارزیابی میکنید؟
آمار مراجع رسمی حکایت از این دارد که شرایط خوب است اما من به عنوان محقق با عدد و رقم به ماجرا نگاه میکنم و آمارها و بررسی غلظتهای ثبت شده از سال ۱۳۸۹ تاکنون حکایت از این دارد که غلظت آلایندهها روند افزایشی داشته و این نشان میدهد که اقدامات انجام شده به جز در مورد مونواکسید کربن نه تنها موثر نبوده بلکه اثر معکوس هم داشته است.
در همه جای دنیا برای بررسی اثربخشی یک اقدام آن را از نظر کمی مورد بررسی قرار میدهند و اگر بخواهیم عملکرد صندوق را تحلیل کنیم باید نشان دهیم که قبل از احداث صندوق غلظت چقدر بوده و بعد از آن چقدر شده است. شاید صندوق برای جیب یک عده اثرگذار بوده اما در مورد کیفیت هوا نقشی نداشته است.
اثرات آلودگی هوا بر مردم ایران
در این سالها آلودگی هوا چه تاثیراتی بر مردم ایران داشته است؟
از سال ۱۳۸۹ تا امسال دادهها را بررسی کردهایم و این اطلاعات نشان میدهد که سالانه یه استثنای شرایط کرونا ۴۰۰ هزار مرگ داریم که از این بین ۴۰ تا ۴۵ هزار مرگ منتسب به آلودگی هوا است که معادل ۱۰ تا ۱۲ درصد از کل مرگ و میر در کشور است.
یکی از مواردی که بررسی کردیم نقش آلودگی هوا در مردهزایی بود. مورد دیگر ارتباط آلودگی هوا زوال عقل، ناباروری و دیابت نوع ۲ است. به ازای هر هزار تولد در کشور ۹ یا هفت مورد مردهزایی اتفاق میافتد که ۴۰ درصد مردهزایی در کشور و جهان ناشی از آلودگی هوا است.
توصیه شما به مردم برای کاهش اثرات آلودگی هوا چیست؟
یکی از راهها استفاده از دستگاه تصفیه هوا در خانه است. دستگاههای تصفیه هوایی که استاندارد باشند و فیلتراسیون داشته باشند، میتوانند تا ۷۰ درصد موثر باشند. متاسفانه برخی دستگاههای تصفیه یونیزاسیون دارند و باعث تولید ازن در خانه میشوند که خود ازن در آسیب به دستگاه تنفسی موثر است.
ما ماسکهای داخل بازار ایران را بررسی کردیم و بررسیها نشان میدهد که بهترین نوع ماسک در کشور تا ۷۰ درصد موثر است به شرطی که به درستی روی صورت قرار گیرد.
ماسک فیلتردار هم وجود ندارد و برخی ماسکها شیر تخلیه دارند. ماسکهای جراحی هم برای شرایط کرونا خوب هستند اما کمتر از ۲۰ درصد در کاهش اثرات آلودگی هوا نقش دارند. بهترین نوع هم ماسکهای سه لایه هستند. ماسک باید طوری روی صورت باشد که با تنفس جمع و باز شود و جای نفوذی برای ورود هوا نداشته باشد. ماسکهای N۹۵ هم حداکثر تا ۷۰ درصد موثر هستند و واقعا ۹۵ درصد بازدارنده نیستند.
بهترین ماسک جهانی هم در بازار ایران نیست و بسیار گران است.
مردم به این نکته توجه کنند که آلودگی هوا در داخل خانه و در صورت بسته بودن پنجرهها نصف میشود و هوای خانه کاملا پاک نیست. ممکن است که با استفاده از شیشه دو جداره این میزان تا ۴۰ درصد هم کم شود.
مجامع بین المللی دنیا از ما دعوت میکنند اما در کشور خودمان به محققان اهمیتی داده نمیشود. ما هیچ گاه درخواست هزینه نکردیم اما سازمانها میتوانند اولویتبندی کنند و به ما سفارش دهند که در کدام مسیر کار کنیم.
سهم انتشار منابع آلاینده مشخص نیست
سهم انتشار هر کدام از منابع آلاینده در آلوده کردن هوا چقدر است؟
مبنای مطالعات درباره آلودگی هوا در همه جای دنیا سهمبندی منابع انتشار است. در ایران به جز ۲ مطالعه یکی در سال ۲۰۱۲ و یکی در ۲۰۱۵ در تهران و یک پژوهش در اهواز مطالعه سهمبندی به معنای واقعی انجام نشده است. یکی از دلایل به نتیجه نرسیدن سیاستگذاریها در حوزه آلودگی هوا هم همین موضوع است.
دانستن سهم منابع انتشار به ما کمک میکند که بدانیم هزینه را در کجا صرف کنیم. البته درنظر داشته باشید که سهمبندی منابع انتشار و سیاهه انتشار دو مقوله جدا و مکمل هم هستند. قانون هوای پاک هم باید برمبنای سهمبندی منابع انتشار و سیاهه انتشار نوشته میشد. نمیتوان قانونی نوشت که پشتوانه علمی ندارد.
برای سهمبندی منابع باید داخل شهرها نمونهبرداریهایی انجام شود و با بررسی ذرات مشخص کنیم که سهم هر کدام از منابع در آلودگی هوا چقدر است.
سال ۲۰۱۲ دانشگاه علوم پزشکی تهران ومرکز تحقیقات آلودگی هوا با همکاری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، انجام دادیم اما در مورد کلانشهرهای دیگر مانند تبریز، مشهد، اراک و غیره هیچ چیز نمیدانیم.
انجام دورهای و مقطعی مطالعات در یک نقطه از کشور به معنای سهمبندی نیست بلکه باید مطالعات به صورت گسترده و هرساله دادهها بروز شوند.
مطالعهای در شرکت کنترل کیفی هوا با همکاری کشور ژاپن در حال انجام است اما فعلا نتایج آن مشخص نشده است.
سهمبندی منابع انتشار برعهده کدام ارگان است و کدام سازمان کوتاهی میکند؟
سازمان محیط زیست مسئول نظارت است و باید برنامه مدونی برای سهمبندی منابع انتشار داشته باشد. این سازمان مجری نیست اما ناظر و سفارش دهنده است.
تحقیقاتی هم که در مرکز مطالعات آلودگی هوا تهران و با کمک دانشگاه کالیفرنیا انجام شد با استفاده از منابع مالی دانشگاه بود. توان مالی مرکز ما آنقدری نیست که بتوانیم این کار را به شکل گسترده و سالانه انجام دهیم. ما وابسته به وزارت بهداشت هستیم و در حوزه برآورد اثرات بهداشتی آلودگی هوا بر سلامت فعالیت میکنیم اما اگر سازمان محیط زیست به ما پیشنهاد داده و منابع کافی در اختیار بگذارد، حتما این کار را انجام میدهیم.
ما اولین مطالعات را در تهران و اهواز انجام دادیم اما نیاز به تجهیزات لجستیک و منابع مالی داریم.
چرا تحقیقات دانشگاهیان در تهیه سیاهه انتشار بینتیجه ماند؟
ماجرای سیاهه انتشاری که با همکاری دانشگاههای کشور تهیه شد اما به اجرا نرسید چه بود؟
سیاهه انتشار برای فهرستبرداری از منابع انتشار است که با استفاده از ضرایب انتشار مقدار آلودگی هر کدام را برآورد میکنند. از نظر منابع علمی تهیه سهمبندی منابع انتشار بسیار مهمتر از سیاهه است. در سیاهه منابع طبیعی لحاظ نمیشود و ضرایبی هم که استفاده میکنند مربوط به اروپا و آمریکا است. بهترین حالت این است که دو مطالعه سهمبندی و سیاهه همزمان باهم انجام شوند و هرساله دادهها بروز شوند.
در مورد سیاهه ماجرا این بود که تعدادی از دانشگاههای وزارت علوم وارد مطالعه شدند و ایراد کار این بود که نیمی از مطالعات به گروههایی سپرده شد که سابقه عملی در حوزه آلودگی هوا نداشتند و نتیجه آن مطالعاتی بود که روی زمین مانده است. این سیاهه با واقعیتها منطبق نیست. استفاده از نتایجی که توسط متخصصان این حوزه انجام نشده است، ضرر دوچندان است.
تعارض منافع سد راه مطالعات
دلیل اینکه مطالعات به درستی در کشور انجام نمیشود چیست؟ آیا متخصص به اندازه کافی نداریم، در دانش و تکنولوژی برای نمونهبرداریها نقص داریم، ناهماهنگی میان دستگاهها و ضعف مدیریتی وجود دارد یا با کمبود بودجه مواجه هستیم؟ دقیقا مشکل کجاست؟
آلودگی هوا موضوعی کاملا غیرسیاسی است و برای اینکه نشان دهیم در منطقهای توسعه پایدار اتفاق افتاده باید به کیفیت هوای آن نگاه کنیم. آلودگی هوا نشان میدهد که ما توسعه پایدار نداشتیم و شاید در بخشهای اقتصادی عملکرد خوب داشتیم اما در مقابل محیط زیست را تخریب کردهایم و این نشان از ناهماهنگی میان دستگاهها دارد.
در این مورد موضوع تعارض منافع هم مطرح است؛ چطور میتوان مطالعهای ملی انجام داد و از نخبگان و متخصصان دعوت نکرد؟ ببینید دانشگاه علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی در سهمبندی چه کارهایی انجام دادهاند و چرا نباید در مطالعات ملی جایگاهی نداشته باشند؟
ما ضعفی در حوزه تکنولوژی برای سهمبندی نداریم اما اراده کافی وجود ندارد یا مدیران این حوزه سواد کافی ندارند.
ما تجهیزات کافی برای نمونهبرداری، آنالیز داریم و حتی اگر مشکل و نقصی وجود داشته باشد، بسیاری از دانشگاههای خارج کشور هستند که میتوانند آنالیز را برای ما انجام دهند.
از این گذشته مراکز دانشگاهی برای پژوهش نیازمند منابع مالی و حمایت سازمان محیط زیست و بخشهای دیگر هستند. ما اولین مطالعه را در این زمینه انجام دادیم اما این وظیفه محیط زیست است که حمایت کند.
محیط زیست مانعی برای توسعه پایدار نیست
با توجه به تجارب بینالمللی آیا آلودگی هوای تهران راهکاری دارد و برای رسیدن به هوای پاک چه بازه زمانی نیاز است؟
نقطه ایدهآل رسیدن به رهنمودهای سازمان بهداشت جهانی است. آلودگی هوا مهمترین عامل خطر محیطی است و بیش از ۹۰ درصد مردم دنیا با آن مواجه هستند و هرساله هفت میلیون مرگ در دنیا و ۴۵ هزار در ایران در اثر آلودگی هوا اتفاق میافتد.
با توان اقتصادی که کشور ما دارد، رسیدن به رهنمودهای سازمان جهانی بهداشت دشوار است اما تجربهای ۲۰ ساله در پکن و لندن که در دسامبر ۱۹۵۲ حتی نمیشد فاصله ۲ متری را دید، نشان میدهد که علی رغم افزایش جمعیت، مصرف انرژی و بیشتر شدن مصافت طی شده توسط خودروها غلظت آلایندهها کاهش پیدا کرده است.
نمیتوان گفت که محیط زیست مانعی برای توسعه پایدار است، اگر برنامهای درست و مبتنی بر شواهد علمی داشته باشیم، هم اقتصاد میچرخد و هم آلودگی هوا کاهش پیدا میکند.
رکورد کاهش آلودگی هوا در پنج سال در پکن شکسته شد و راه حل رسیدن به این هدف هم ساده است.
در قدم اول ما باید استاندارهای پلهای تعریف کنم؛ نباید استاندارهایی که مربوط به آمریکا است را مبنا قرار دهیم زیرا توسعه و شرایط یکسان نداریم. استاندارها در همه جای دنیا پله به پله کاهش میدهند اما ما تنها کشوری در دنیا هستیم که استاندارها را افزایش دادیم!
در سال ۱۳۸۸ رهنمودهای سازمان جهانی بهداشت به عنوان استاندارد کیفیت هوای آزاد معرفی شد؛ این رهنمودها بسیار سختگیرانه هستند و دیدند که ما هیچ وقت به این استاندارد نمیرسیم پس عدد استاندارد را بیشتر کردند.
در مورد آلودگی هوا باید از متخصصان استفاده کرد و رویکردی علمی داشت با بالا بردن عدد استانداردها فقط روی کاغذ میگوییم که شرایط خوبی داریم.
قوت برنامه پکن اطلاعاتی است که دارند، این اطلاعات کمک کرد که بدانند در کجا باید بیشتر برنامهریزی کنند. ما در استان فارس تنها یک ایستگاه داریم که ۵۰ درصد داده دارد، چطور میتوان با یک ایستگاه برنامهریزی کرد؟
ضعف در اولویتبندی اقدامها در کشور
ما انقدر پول نداریم که بتوانیم همه اقدامات موثر در آلودگی هوا انجام دهیم، اگر بدانیم که سهم هرکدام از منابع چقدر است میتوانیم در آن قسمت بیشتر هزینه کنیم. ما ضعف در اولویتبندی اقدامها در کشور داریم.
از طرفی باید شاخصهای کمی برای هر اقدامی تعریف کنیم؛ یعنی مثلا بگوییم که با این اقدام در طی پنج سال پنج درصد از آلودگی را کاهش میدهیم. شاخصهای کمی کمک میکند که بدانیم برنامههایمان موفق بوده یانه. همه جای دنیا هم که موفق عمل کردهاند به این روش بوده است.
عامه مردم میدانند که باید حمل و نقل عمومی را توسعه داد، در تهران روزانه ۱۲ میلیون نفر تردد میکنند اما در ۱۵ سال اخیر تنها ۱۵۰ اتوبوس وارد تهران شده اما در شهری مثل پکن در روزهای آلودگی تعداد اتوبوسها تفاوت چشمگیری با دیگر روزها دارد.
روند خارج کردن خودروهای فرسوده هم به شدت کاهشی بوده در حالی که این خودروها نقش مهمی در آلودگی هوا دارند.
کمکاری صدا و سیما در فرهنگسازی
در حوزه فرهنگسازی برای کاهش مصرف انرژی هم کاری انجام ندادهایم. چند برنامه در صدا و سیما تولید شده که به مردم آموزش دهد، مصرف انرژی کمتری داشته باشند؟ افزایش مصرف به معنای افزایش فعالیت نیروگاهها و تولید آلاینده است. برای کمبود سوخت هم ناچار به مازوتسوزی میشوند.
ما یا شواهد علمی کافی برای سیاستگذاریها نداریم یا مدیران از این شواهد استفاده نمیکنند.
تعطیلیها اثربخشی معناداری ندارند
پیشنهاداتی مانند تعطیلی یک ماهه در زمستان میتواند به طور مقطعی موثر باشد؟
تعطیلیها اثربخشی معناداری ندارند و باید از کسانی که این پیشنهاد را میدهند، پرسید که بر مبنای کدام شواهد علمی این موضوع را مطرح کردهاند؟ کجای دنیا برای کنترل آلودگی هوا فقط تعطیل میکنند؟ نتیجه جلسه کمیته اضطرار همیشه مشخص است و در نهایت به تعطیلی میانجامد.
جالب است که کارخانه شن و ماسه تعطیل میشود درحالی که شن و ماسه ذرات درشت هستند و تعطیلی آن براساس شواهد علمی نیست.
یکی از اثرات آلودگی هوا تاثیر بر اقتصاد است و تعطیلیها این فشار را بیشتر میکند.
نامه ظریف به محیط زیست؛ بوی بد تهران جلو خارجیها آبروریزی است
ماجرای بوی بد تهران چیست؟ ارتباطی با آلودگی هوا دارد؟
۲ نوع بو در تهران داریم که یکی مربوط به جنوب تهران و محدوده فرودگاه امام و دیگری پدیدهای است که هر چند وقت یکبار از مناطق مختلف گزارش میشود.
سال ۹۲ آقای ظریف نامهای به سازمان محیط زیست داد که مهمانان خارجی از مسیر فرودگاه امام میآیند و این بو باعث آبروریزی است. از آن زمان جلساتی برای کاهش بوی بد تهران تشکیل شد اما اقدامی که موثر باشد انجام نشده است.
در بوی جنوب تهران آرادکوه و دریاچههای شیرابه آن نقش دارد که از سال ۵۰ تا ۹۰ کل پسماند تهران در این منطقه دفن شده است. پسماند دفن شده شیرابه و گازهای گلخانهای مانند متان تولید میکند. از سال ۹۰ تاکنون هم ۴۵ درصد از پسماندها که هفت هزار و ۵۰۰ تن است در این منطقه دفن میشود.
فاضلاب شهر واوان هم در جنوب تهران رها است و بو تولید میکند و چندین دامداری بزرگ و کشتارگاه هم در منطقه هستند که در تولید بو نقش دارند.
مشکل ما در مورد بو این است که استانداردی برای بو نداریم و که براساس آن بگوییم کدام مرکز از حد استاندارد گذشته است. قدم بعدی این است که ما دستورالعمل داشته باشیم و برای مثال در ایتالیا با پدیدهای از بو مواجه شدند اما دستورالعمل دارند و میدانند که باید نمونهبرداری کرده و منابع انتشار را کنترل کنند.
این درحالی است که چند سال پیش که موضوع جدی شد مسئولان گفتند ما واحد گشت به نقاط مختلف فرستادیم اما براساس کدام منابع علمی و نمونهبرداریهایی این موضوع را مشخص کردید؟
ما در مورد بو نیاز به تکنولوژی خاصی نداریم بلکه باید دستورالعمل داشته باشیم.
ارتباط بوی تهران و سوختهای گوگردی
در مورد پدیده بو در تهران تحقیقات ما نشان داد که افزایش بو با افزایش غلظت دیاکسید گوگرد همراه بود و این نشان میداد که سوختی حاوی گوگرد در حال سوختن است و محل آن هم از جنوب غربی تهران و محدوده شادآباد بود اما اطلاعی نداریم که منبع انتشار آن کجاست.
منبع: ایسکانیوز