بازگشت به عصر قابله
پول زایمان در بیمارستان را ندارند، قید شناسنامه را هم میزنند؛ «قابله میآید ۲۵۰هزار تومان میگیرد»
تا همین چند دهه قبل، بسیاری از فرزندان این مرز و بوم در خانه به دنیا میآمدند، دکتر و درمانگاه و بیمارستان آنقدر در دسترس نبود، خصوصا در مناطق روستایی و کمبرخوردار، ماما یا قابلهای در هر محل و منطقهای بود که میتوانست از عهده کار برآید، هرچند که آمار و مرگ و میر مادران […]
تا همین چند دهه قبل، بسیاری از فرزندان این مرز و بوم در خانه به دنیا میآمدند، دکتر و درمانگاه و بیمارستان آنقدر در دسترس نبود، خصوصا در مناطق روستایی و کمبرخوردار، ماما یا قابلهای در هر محل و منطقهای بود که میتوانست از عهده کار برآید، هرچند که آمار و مرگ و میر مادران و نوزادان هم کم نبود.
حالا گویا برگشتهایم به عقب، به سی چهل سال پیش، بعضیها نه اینکه انتخابی در کار باشد، مجبور هستند در خانه زایمان کنند. جبری متصل به فقر. هزینههای زندگی آن قدر بالا رفته که همین که ماشینی بگیری و زائو را تا بیمارستان برسانی، در بیمارستان هم برفرض که بیمه باشی و هزینه زایمان طبیعی رایگان باشد، در حد ضرورت وسایلی بخری و با مادر و نوزاد برگردی منزل، چندصدهزار تومانی از دستت میرود.
البته در زمان شیوع ویروس کرونا، رئیس انجمن علمی مامایی ایران، موضوع زایمان در منزل را پیشنهاد داده بود، این پیشنهاد اما از طرف وزارت بهداشت و درمان رد شد تا به امروز که اخبار گوشه و کنار میگوید، زایمان در خانه، نه به دلیل ترس از حضور در بیمارستان و بیماری که به دلیل مشکلات اقتصادی و توان مالی کم، رو به افزایش است، تولدی که هیچگاه رنگ ثبت و دریافت شناسنامه نمیبیند.
معضلی به نام بیپولی
زهرا احمدی، کارشناس رشته مامایی، خاطرهها درباره زایمان در خانه دارد. او در یکی از بیمارستانهای حاشیه تهران خدمت میکند و با افراد کمبرخوردار زیادی در ارتباط است.
او میگوید: «عموما مادران ایرانی تمایل دارند فرزند خود را در بیمارستان به دنیا بیاورند، آنها از زایمان بدون حضور پزشک و یا ماما میترسند بنابراین خطر نمیکنند و برای زایمان خود را به بیمارستان میرسانند.»
این اما بدان معنا نیست که مادری در خانه زایمان نکرده است. احمدی از مراجعهکننده افغانی میگوید که با خونریزی شدید به بیمارستان محل خدمت او مراجعه کرد، مادری که فرزندش را در خانه و به کمک همسرش به دنیا آورده بود. این مادر افغان اما دچار خونریزی شدید شده بود.
این کارشناس رشته مامایی میگوید: «این زوج حتی تمایلی نداشتند برای درمان خونریزی به بیمارستان مراجعه کنند، تنها تمایل داشتند با مصرف قرص مشکل آنها حل شود.»
احمدی توضیح میدهد که توان مالی کم باعث تن دادن زایمان در خانه شده بود. احمدی اما مادران افغان دیگری را هم میشناسد، مادرانی که بخاطر فقر نه تنها به پزشک متخصص زنان و زایمان که حتی به ماما هم نمیتوانند مراجعه کنند. آنها برای کم شدن هزینههای زایمان، به قابله پول میدهند.
این کارشان میتواند منطقی باشد، درست است که هزینههای زایمان طبیعی در بیماستانهای دولتی رایگان است، اما هزینههای جانبی بستری، تهیه دارو و لوازم مصرفی و … خود میتوانند دلیلی باشد تا خانوادهها ریسک زایمان در خانه را به جان بخرند.
وقتی هشتمین بچه هم در خانه به دنیا آمد
اسمش خداداد است و از اتباع افغان. میگوید که همین سه ماه قبل، فرزندش به دنیا آمده است. فرزند اما نه در بیمارستان که در خانه به دنیا آمده، دلیل هم روشن است، زمانی که خداداد ۹ سر عائله دارد و سیر کردن این همه بچه خود، گاو نر و مرد کهن میخواهد، این پدر افغانستانی ترجیح میدهد پولش را برای هزینههای حیاتی زندگیاش صرف کند.
او البته تعریف میکند که فرزند هشتم با کمک قابله به دنیا آمد، قابله برای به دنیا آوردن فرزندش حدود ۲۵۰ هزار تومان دستمزد گرفت، هزینهای که حتی از هزینههای جانبی زایمان در بیمارستان دولتی هم، کمتر است.
خداداد اما تنها نیست؛ برخی از خانوادههای ایرانی هم، تمایل دارند فرزندانشان، در خانه به دنیا بیاید. این را نیما محمدی، کارشناس پرستاری به ما میگوید، او اهل استان کرمانشاه است و سه سال پیش برای کمک درمانی به روستایی در مرز استان لرستان و کرمانشاه رفته بود.
محمدی میگوید که مادران همه ۵ خانوادهای که در این منطقه زندگی میکنند فرزندان خود را در خانه به دنیا آوردهاند. کمترین امکانات زیستی، مانند گاز، برق و آب هم در این منطقه وجود ندارد و محمدی میگوید که پدر و مادرهای این روستا ترجیح میدهند، برای به دنیا آوردن فرزند هزینهای به بیمارستان پرداخت نکنند. یک نوعی از فقر مالی که با فقر فرهنگی هم عجین شده است.
در جنوب ایران هم فقر و نداری کار را به جایی رسانده که زنان باردار ترجیح میدهند در منزل زایمان کنند، درست مانند «زهرا.ر»که در یکی از روستاهای قشم زندگی میکند؛ او هر سه فرزندش را در خانه به دنیا آورده است. وقتی دلیلش را میپرسیم، از هزینههای بالای درمان در بیمارستان و توان مالی کم میگوید، از این که همسرش شغل فصلی دارد و ماهیگیر است.
زایمان در خانه البته برای زهرا که ۲۴ سال سن دارد، سخت است، در زایمان آخرش، بند ناف دور گردن فرزندش پیچیده بود، او میگوید که نزدیک بود، فرزندش را از دست دهد. به کمک مادر که البته تجربهای هم در قابلگی ندارد، نوزاد زنده ماند.
معضلی به نام شناسنامه
زایمان در خانه اما این قدرها هم ساده نیست، برای دریافت شناسنامه، گواهی تولد از طرف پزشک نیاز است و نوزادی که تحت نظر یک پزشک یا ماما به دنیا نیامده است، گواهی تولد و شناسنامهای دریافت نمیکند.
این معضل بزرگی است برای معصومه سجادی که فعال اجتماعی است. او در جزیره قشم فعالیت میکند، جایی که سجادی تعریف میکند، برخی از مادران فرزندان خود را به دلیل فقر در خانه به دنیا میآورند. سجادی با مادران ایرانی و افغان زیادی در این جزیره روبهرو بوده است که فرزند خود را در خانه به دنیا آوردهاند. بچههایی که درد فقر آنها را از داشتن هویت و شناسنامه و حتی تحصیل و امکانات اولیه یک زندگی محروم کرده است. سجادی میگوید: «در ۸۰ درصد موارد، دوندگیها برای دریافت شناسنامه فرزندانی که گواهی تولد ندارند، نتیجه نمیدهد و فرزندان هم هیچگاه صاحب شناسنامه نمیشوند.»
منبع: خبرآنلاین